نیازهای مورد درخواست موسسات خیریه
موسسات عضو شده در دیوار مهربانی حامی از سراسر ایران
مثلاً:۱- چرا وقتی در پروژه های خیریه روی گرفتاری ها و مشکلات یک شخص دست می گذاریم پاسخ بهتری در جمع آوری کمک ها می گیریم تا وقتی روی مشکلات عام یک گروه دست می گذاریم؟۲- چرا بیشتر افراد وقتی یک کمپین به هدف نهایی اش نزدیک می شود کمک می کنند؟۳- چرا افراد در خیلی از کارها که به صورت عینی در آن بیشترین کار خیر صورت می گیرد مشارکت نمی کنند؟۴- وجدان ما چگونه جنبه های انسانی کارهای انسان دوستانه را فهم می کند؟
خوشبختانه اتفاقاتی که در سازمان های مردم نهاد رخ می دهد، تشکل های غیرانتقاعی، نوع دوستی و کار خیر موضوعات تحریک کننده ای برای روانشناسان هستند. آنها دوست دارند بدانند چه فرآیندهایی در ذهن افراد آنها را به سمت بذل و بخشش همان منابع محدودشان می برد. در دهه های اخیر، حجم زیادی از مطالعات علمی شرایطی که افراد را برای کمک کردن تحریک و تشویق می کنند را بررسی کرده اند که چنین تحلیل های علمی، می تواند یک دارایی ارزش مند برای سازمان هایی باشد که به دنبال ماکزیمم کردن نتایج جذب سرمایه شان هستند.در این راهنما، سعی کرده ایم در چهار سرفصل کلی، چند مورد از نکات روانشناسانه کار خیری که می تواند در موفقیت یک کمپین جذب سرمایه به شما و سازمانتان کمک کند را به صورت سرفصلی بیان کنیم:
فصل اول: ایجاد یک جهان بینی بخشندهاولاً بیایید قبول کنیم که هیچ کس نمی تواند هر زمان به هر سازمان خیریه ای که کمک خواست کمک کند، (حالا گیر ندهید که اگر بیل گیتس بود چطور!) پس چه چیزی باعث می شود که افراد یک روز تصمیم به کمک می گیرند و روز دیگر نه؟ممکن است بگویید که خب دلایل خیلی مختلفی هست. مثلاً شاید یک روز یارانه آنها را دیر ریخته باشند یا یک روز برای کمک کردن دیر جنبیده باشند، شاید از طراحی یک سایت خوششان نیامده باشد و…خلاصه دلایل بسیاری روی ذهنیت کمک کنندگان بالقوه اثر می گذارد.قبول که بسیاری از این عوامل توسط یک سازمان خیریه قابل کنترل نیستند، ولی محققان فهمیده اند نوع بیان درخواست کمک ، اثر بسزایی در قبول یا رد توسط کمک کنندگان دارد. در این پست و پست های بعدی سامانه نیکوکاری بهشت، سعی می کنیم چند مورد از فوت های کوزه گری موثر(!)روی جذب کمک ها به صورت آنلاین را توضیح بدهیم:
۱- قرار دادن در دوگانه کمک مالی- وقت گذاریمطالعات نشان می دهند رفتار مردم در مواجهه با وقت گذاری متفاوت با رفتار آنها در مواجهه با پول دادن است. برای کشف این تفاوت های رفتاری، روانشناسان از اصل زمینه سازی(توضیح) استفاده کرده اند تا بتوانند قالب های ذهنی متمرکز بر زمان و متمرکز بر پول را در ذهن شرکت کنندگان زنده کنند.در مطالعه ای، از شرکتکنندگان سوالات زیر با چینش های مختلف پرسیده شد:چقدر مایل به حضور داوطلبانه در یک آزمایشگاه امیدبخشی هستید؟چقدر حاضر به کمک کردن مالی به یک آزمایشگاه امید بخشی هستید؟
سپس به افراد شرکت کننده ده دلار به صورت پاداش داده شد. تا همه یا بخشی از آن را به آن آزمایشگاه کمک کنند. مشاهده گردید گروهی که ابتدائاً از آنها پرسیده شده بود که آیا حاضرید وقت تان را برای کمک به کار خیر در اختیار بگذارید، میزان بیشتری کمک مالی کردند. اما گروهی که همان ابتدا گزینه کمک مالی برایشان مطرح شد کمتر کمک کردند.
به نظر می رسد که وقتی افراد ابتدائا در مورد کمک مالی فکر می کنند، تمرکزشان می رود روی رسیدن به یک هدف قابل دسترسی با منابع محدودی که دارند. خیلی حسابگرانه فکر می کنند و محافظه کارانه پرداخت می کنند. امّا وقتی بحث زمان و وقت گذاری های داوطلبانه می شود، می بینیم که مردم بالکل متفاوت از مقوله پول فکر می کنند. فکر کردن مردم حول زمان، مبتنی بر تجاربی است که دارند و آن تجارب داوطلبانه، عواطفشان را برمی انگیزد.پس وقتی اول گزینه وقت گذاری را به افراد پیشنهاد می دهیم آنها به تجربه ای فکر می کنند که عواطفشان را برمی انگیزد و نتیجتاً سخاوتمندانه تر کمک می کنند.
نکته بیرون بر: قبل از گزینه درخواست کمک مالی، به افراد گزینه کمک به صورت وقت گذاری را پیشنهاد دهید. به علت اصول روانشناسی بیان شده در بالا، این امر موجب افزایش کمک های مالی خواهد شد.
۲- در برانگیختن احساسات افراد مراقب باشید!مبتنی بر این فرض که قالب ذهنی احساسی بخشنده تراز قالب ذهنی تحلیل گر هست، پس منطقی است که خیریه ها و جمع کنندگان کمک، برای اثرگذاری بیشتر روی مخاطبین، بیشتر احساسات آن ها را درگیر پروژه هایشان کنند. یک راه برای اثرگذاری عاطفی، مدلی از بیان درخواست کمک هست که در آن تصویری از فرد نیازمند ترسیم می شود. این ترسیم می تواند به دو صورت رخ دهد:
الف- تصویر کردن احساسات فرد مددجو:
مثلاً: رامین، پدر دو دانش آموز اهل آق قلاست که این روزها به جای کمک به رنگ کردن پیک شادی بچه ها، نگران رنگ های دیوار خانه اش است.
ب- تصور احساسات خودشان اگر در شرایط فرد نیازمند کمک بودند:
تصور کنید که این روزها، به جای لذت بردن در کنار کودکانتان، غصه دار خانه خراب شده تان باشید.
هر دوی این روش ها حس ابراز همدردی را برمی انگیزد، اما تفاوتشان این است که تمرکز فرد کمک کننده روی کیست. وقتی که کمک کننده ها به احساسات فرد نیازمند کمک توجه می کنند، عملاً روی رفاه دیگری تمرکز می کنند و انگیزه شان کاهش رنج آنهاست؛ اما وقتی که از کمک کننده درخواست می شود که خودش را در جایگاه قربانی ببیند ، یک حس پریشانی شخصی ایجاد می شود که کمک کننده به دنبال کاهش آن است. به عبارت دیگر، کمک کننده احساساتی می شود و ممکن است کمتر علاقه به بخشیدن منابع شخصی خود داشته باشد.
نکته بیرون بر: تفاوت خیلی ظریفی وجود دارد که وقتی از کمک کننده درخواست می کنید که به نیازمندی کمک کند بهتر است از آنها بخواهید که موقعیت نیازمند را درک کنند تا اینکه به آنها بگویید تصور کنید که فلان بلا سر خودتان آمده است!پس اگر می خواهید ایمیل یا پیام تلگرامی بفرستید و در آن از افراد درخواست کمک کنید ، سعی کنید شرایط سخت نیازمند را برای کمک کنندگان تصویر کنید و از عباراتی نظیر اینکه “چشمانتان را ببندید و تصور کنید که شما هم…” بپرهیزید!
فصل ۲: ماموریت خود را به تصویر بکشید.
اول بگویید ببینیم که فرق بین این دو اسب گرامی در تصویر زیر چیست؟
در هر دو تصویر ما اسبی می بینیم با چهار پا ، یکی واقعی و یکی ساختگی. پس چرا یکی از این ها که اتفاقاً ساختگی هم هست بیشتر جذب می کند؟
به خاطر نحوه ارائه.بخش مهمی از جذب کمک های خیر و سرمایه ها، بر می گردد به این که شما یک ارائه قوی داشته باشید که مثل یک نور افراد را دنبال خود بکشاند. اما همیشه چیزی که افراد را برای کمک کردن می کشد همیشه یک کار شهودی نیست.در مطالعات زیادی از افراد خواسته شده که بگویند چه چیزی آنها را بیشتر ترغیب می کند تا به افراد کمک کنند. یافته های آنان به ما کمک می کند که چگونه درخواست جمع آوری کمکمان را مطرح کنیم.حواستان باشد که این کارها و تکنیک های روانی یک جور کلک زدن به مخاطب نیست؛ بحث این است که چطور برای جمع آوری کمک ها پا پیش بگذاریم.
۳-اثر قربانی قابل شناسایی: یک نفر را بیان کنیم یا چند نفر را؟
به صفحه اول سایت فوق نگاه کنید. این یک سایت برای اقدام علیه گرسنگی است. یک سازمان جهانی غذا که در بیش از ۴۰ کشور در سرتاسر جهان کار می کنند و به هزاران نفر کمک می کنند. حالا سوال این است که اگر برای هزاران نفر کار می کنند پس چرا در صفحه ورودی سایتشان عکس یک نفر را زده اند؟ بهتر نبود که با نشان دادن جمعیت زیادی از مددجوها یا عدد مددکارها ، ابعاد کارشان را نشان می دادند؟
مساله کلیدی این است که تجربه نشان داده:
تمرکز روی اشخاص منفرد، حس بیشتری را برای کمک کردن بر می انگیزد.
شواهد نشان می دهد که افراد نسبت به اشخاص بخشنده تر از گروهها هستند. علت پشت قضیه هم این است:مواجهه با یک قربانی (مددجو) تنها بیشتر از گروه قربانیان عواطف را برمی انگیزد.محققان بر این باورند که احساس اندوه عامل مهمی در ایجاد تصمیم به کمک کردن است وتمرکز بر روی مشکل یک نفر به نظر می رسد اثر عاطفی مهم تری داشته باشد و اثر عاطفی عنصر مهمی در مجاب سازی کمک کنندگان انگیزه مند است.معمولاً برای بیشتر کردن اثر برجسته کردن مشکل یک نفر، یک سازمان عملاً دارد شما را به فردی که می بینید معرفی می کند.آنها به شما اسمش را خواهند گفت و جزئیاتی را در مورد آن فرد تعبیه خواهند کرد. این خود اثر قربانی قابل تشخیص است که بیان می دارد یک قربانی بیشتر شما را به سمت کمک می کشاند وقتی هویتش معلوم است.این نکته می تواندبه سادگی تعبیه یک تصویر، یک نام و یک داستان مختصر باشد.
نکته بیرون بر: فارغ از اینکه سازمان شما به چند نفر کمک می کند، بهانه ای پیدا کنید که داستان های شخصی را بولد کنید. از آنطرف از آنجایی که منطقی نیست که فقط خیریه شما روی یک نفر تمرکز کند، جایی در وبسایت یا رسانه های خود بسازید که مشخص کند این داستان برای یک نفر نیست و یک نفر های زیادی با داستان های شخصی شان در سامانه شما نیازمند کمک هستند.
۴- اثر شباهت
عامل مهم دیگری که میل افراد را برای کمک در یک زمینه خیر برمی انگیزد بحث شباهت است.اگر دانش آموخته علوم اجتماعی یا رشته های مشابه آن باشید حتماً می دانید که پارادیم گروه کوچک یک روشی در روانشناسی اجتماعی است که نشان می دهد چگونه تفاوت کوچکی کافی است تا افراد علاقه شان را به گروه خودشان نشان دهند.حالا چگونه کاری کنیم که کمک کنندگان به خیریه ما اینگونه حس کنند که اجزاء خیریه شما قسمتی از گروه های اولیه آنها هستند؟
گروههای مختلفی هستند که افراد با آنها احساس هویت می کنند، افراد می توانند با ملیت، جنسیت دین و حتی رنج سنی حس ارتباط کنند.به عنوان نمونه وقتی یک فردی درخواست وام در سایت کیوا یا یک سایت کمک به سیل زدگان را در کشوری می کند ، افراد می توانند اسم و عکس آن فرد را ببینند و در توضیحات نوشته شده که آن فرد با آن پول می خواهد به چه چیز برسد.افراد نسبت به افرادی که آن ها را در گروه خود حس کنند سخاوت بیشتری نشان می دهند، پس ارائه جزئیات حول مورد نیازمند کمک باعث می شود که بالاخره افراد با بخشی از صفات او احساس همگروهی کنند.
نکته بیرون بر : کمک کنندگان به افرادی که احساس می کنند به آنها شباهت دارند بیشتر کمک می کنند.پس تعبیه کردن جزئیاتی که نشان دهد کمک کننده با کمک شونده زمینه های مشترک دارد انگیزه افراد را برای کمک کردن افزایش می دهد. اگر پرسونای کمک کنندگانتان را هم مشخص کرده اید که چه بهتر، می توانید بخشی از صفات پروژه مورد کمک را بولد کنید که ارتباطی به کمک کنندگان داشته باشد.
در نوشته ی قبلی، بیان کردیم که فرآیند کمک کردن و مشارکت در امور خیریه، یک فرآیند روانی است و شناخت دقیق المان های موثر آدمها در کار نیک، به شما کمک می کند که بتوانید برای پروژه نیکوکاری تان مطمئن تر و پربارتر کمک جمع کنید. در ادامه، تکنیک ها و اصول دیگری را در مورد افزایش کمک ها به یک کمپین خیریه می خوانیم:
۵- ترغیب به کار خیر با پیوند دادن به مسائل شخصیاولاً خیلی رک و رو راست بگویید که شما به کدام یک از درخواست های زیر با احتمال بالاتری پاسخ مثبت می دهید؟
الف- درب خانه تان را باز می کنید و می بینید که خانم جوانی با ماسک و یک لوحه روبروی شما ایستاده است. بعد از اینکه از او می خواهید که ده ثانیه نفسش را حبس کند تا مطمئن شوید آلوده به کرونا نیست می گوید: سلام، از موسسه حمایت از کودکان سرطانی مزاحمتون میشم، میتونم چند دقیقه وقتتون رو در مورد طرحهای جمع اوری کمک بگیرم؟
ب- درب خانه تان را باز می کنید و می بینید که خانم جوانی با ماسک و یک لوحه روبروی شما ایستاده است. بعد از اینکه از او می خواهید که ده ثانیه نفسش را حبس کند تا مطمئن شوید آلوده به کرونا نیست می گوید: سلام، از موسسه حمایت از کودکان سرطانی مزاحمتون میشم. فرزند من سه سال پیش بر اثر یک سرطان نادر که داروهای درمانی اون در کشور وجود نداشت از دنیا رفت و بعد از اون من تصمیم گرفتم که وقتم رو وقف کمک به این کودکان کنم. میتونم چند دقیقه وقتتون رو در مورد طرحهای جمع اوری کمک بگیرم؟
اگر شما از آن دسته خاصان روزگار نباشید که در کنار قیمه نثار؛ سفارش موکاچینو می دهید قطعاً خواهید گفت مورد دوم.
حرفه ای های حوزه کمپین های خیریه و غیر خیریه در عالم اینترنت این روزها می گویند که روزگار، روزگار داستان برندهاست نه شعارهای کلی و البته داستان هایی برنده اند که فرد محور باشند تا برند محور. حالا بیایید ببینیم ترجمان این اصول در عالم فعالیتهای خیریه چه می شود.روانشناسان حوزه کار خیر در یافته اند که وقتی افراد شروع به جمع آوری کمک می کنند، اگر انگیزه های شخصی شان را توضیح بدهند، فارغ از اثرات روانی مثبتی که داستان های شخصی روی افراد دارد روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که وقتی بحث شخصی می شود افراد سخت تر “نه” می گویند زیرا افراد نمی خواهند که نسبت به تجربه های شخصی دیگران بی اهمیت و بی احترام باشند.
نحوه پول جمع کردن بعضی کارمندان خیریه ها، آدم را یاد “پول زور وده” می اندازد. یادش بخیر:)
نکته جالب اینکه بیان کردن ارتباط شخصی فرد کمک کننده باعث نمی شود که الزاماً درخواست مجاب کننده تر شود.در یک تحقیق دو مدل درخواست کمک کردن به یک امر خیر بررسی شد : یک درخواست با بیان ارتباط شخصی فرد کمک جمعکننده و یک درخوست بدون آن.نگرش افراد در مورد آن مورد نیازمند کمک خیلی فرقی نداشت ولی رفتار افراد در کمک کردن متفاوت بود و افراد در مورد درخواستی که فرد جمع کننده کمک ارتباط شخصی اش با پروژه را توضیح می داد بیشتر اقدام می کردند، حتی اگر آن اقدام گوش کردن به صحبت های آن فرد جمع کننده کمک بود.
تحقیقات همچنان نشان می دهند که “بله” گفتن به یک تعهد کوچک، احتمال موافقت افراد با تعهدات بزرگتر در آینده بالا می برد.
روانشناسان اسم این اثر را “همنوائی” می گذارند. پس اگر یک فرد گامی برداشت که به صحبت های نماینده گوش کند یا چیزی را امضا کند، احتمال بیشتری دارد که در آینده نیز کمک های مالی کند.
نکته بیرون بر:بسیاری از افراد برای کمک به یک پروژه خیر داوطلب می شوند یا از نظر احساسی خودشان را درگیر آن می کنند چرا که ارتباطی شخصی با آن برقرار می کنند. (که در این مطلب، در بخش شباهت توضیح آن مفصل داده شد). حالا وقتی جمع کنندگان کمک، این ارتباط را برای آنها به روی میز بیاورند، آنها با سرعت بیشتر و با گذر راحت تری از پیچیدگی های ذهن به سمت کمک کردن سوق می یابند. پس از افراد جمع کننده کمک و حامیان و سفیران پروژه های خیریه خود بخواهید که ارتباط شخصی و انگیزه های خود از کمک کردن به خیریه شما را به افراد توضیح دهند و خودشان حس کنند که چقدر اثر مثبت تری در جمع آوری کمک دارد.
خب، تا بدینجا در مورد احساسات و همذات پنداری هایی که موجب می شود افراد کمک کنند مفصل صحبت کردیم، حالا می رسیم به نقطه ای که قرار است کمک کننده عددی را پرداخت کند. اینجاست که بازی اعداد شروع می شود. در ین فصل یاد خواهیم داد که چگونه از اعداد و آمار در کمپین های خیریه خود استفاده کنید:
۶- بی حسی روانی :این تکنیک به همان غم انگیزی است که اسمش نشان می دهد. وقتی از مردم خواسته می شود که در مورد رنج و مصیبت گروه بزرگی از مردم فکر کنند واکنش آنها کمتر است حالا در بحث عدد دادن و درخواست کمک هم، این جور عدد دادن در مورد حجم زیاد کمک ها و آمارهای پیچیده و…دقیقاْ می تواند نقطه مقابل اثر قربانی قابل شناسایی تنها باشد.عمده افراد می توانند با ماجرای یک شخص ارتباط برقرار کنند، اسمش را به خاطر بسپارند و با رنجهایش احساس همذات پنداری کنند ولی احتمالاً در مورد یک جماعت ۱۰ هزارنفری –مثلاً سیل زده در استان گلستان – چنین حسی ندارند، نه اسمشان را می دانند، نه داستانشانان را فلذا حسی را که در جریان کمک کردن به یک نفر خاص دارند در این اعداد ندارند.
بیشتر از این وقتی رخ می دهد که قرار است در مورد پول فکر شود، افراد در یک اندازه گیری واقعگرایانه به ابعاد کار فکر می کنند و کمتر کمک می کنند (یا به خاطر اینکه به هر نفر سهم کمتری می رسد یا کلاً تحقق چنین پروژه ای را دور می پندارند و…)
خب، الآن به نظر شما لیست پروژه های خیریه بهنام دهش پور از این تکنیک به خوبی استفاده کرده است؟
نکته بیرون بر: ساده اش را بگوییم، این که چقدر کمک شود، تا حد زیادی تابع واکنش احساسی افراد است. تاکید زیادی بر آمار و حجم زیاد افراد، می تواند احساسات را به هم بریزد و فضا را ببرد به سمت ذهنیت های محاسبه گر سود و زیانی به جای ذهنیت های بخشنده امیدوار.همچنان که مهم است که به مردم آموزش داده شود در مورد اهمیت پروژه های خیری که انجام می دهید، بهتر است که فضاهای ارقام درشت و تحیل های آماری را به خارج از فضا و پیام های درخواست کمک ببرید.
۷-سطوح پیشنهادی میزان کمک
تا اینجایش را که همه قبول دارید که همه پرداخت ها یکی نیستند. البته که همیشه این یک برد برای سازمان شماست که کسی کمک کند، امّا از وقتی که یک فرد تصمیم به کمک در یک کار خیر می گیرد تا وقتی که پول را پرداخت کند، چگونه نحوه درخواست شما مقدار کمک آن فرد را مشخص می کند؟خب این یک سوال سخت برای جذب کنندگان کمک های خیر است. چون از یک طرف نمی خواهند کمک کننده را با یک عدد بالا بپرانند و از طرف دیگر نمی خواهند با کمک های اندک راه به جایی نبرند.
روانشناسان دریافته اند که افراد موقع تصمیم گیری به نشانه هایی از طرف مقابل اعتماد می کنند. همچنین تحقیقات اخیر نشان می دهد که هرچه آگاهی اجتماعی بالاتر می رود، کمک ها هم بیشتر می شوند.
تحقیقاتی در سال ۱۳۸۸ در محتواهای یک کانال رادیویی در آمریکا انجام شد تا مشخص کند که تا چه اندازه قید کردن میزان کمک های قبلی در یک کار خیر، روی کمک های جدید اثر می گذارد. به یک گروه تحت کنترل هیچ اطلاعاتی در مورد کمک های قبلی ارائه نشد و به گروه تحت آزمایش گفته شد که چقدر خیرین قبلی کمک کرده اند. آنها دریافتند که اطلاع دادن از یک کمک قبلی که روی میانه کمک ها یا بالاتر از آن است منجر به افزایش کمک ها گردید. سایز کمک ها وقتی به حداکثر می رسید که زمینه سازی روی کمک کننده جدید به نحوی انجام می شد که گفته می شد کمک کننده دیگری، مثلاً ۳۰۰ دلار کمک کرده است(عددی که ۹۵ درصد حجم کمک ها بود) محققان آن را به این صورت تئوری سازی کردند که اشاره کردن به میزانی از کمک فرد یا افرادی قبلی که بین ۹۰ تا ۹۵ درصد کمک هاست، موثرترین استراتژی جذب کمک های جدید است.در تحقیق دیگری، مشخص شد که گزارش ارقام پایین کمک های قبلی به خیرین جدید، موجب می شود که افراد کمتر کمک کنند. این تحقیقات معلوم می کند که درخواست بالاتر از سطح میانگین و میانه، بهتر است.(یعنی خود عددی که درخواست می کنید)
نکته بیرون بر:
این پرسش که چه سطحی از کمک را به افراد پیشنهاد بدهیم، پرسش سختی است که تابع خیلی چیزهاست. امّا یک راه ساده برون رفت از آن، توجه به کمک های دوره قبلی یا پروژه های مشابه با شرایط مشابه است. با در نظر گرفتن این نکته که چه کسی از هر سطح کار خیری بدش می آید، باید بگوییم که پیشنهاد کمک دادن مبلغی که ۹۰ تا ۹۵ درصد افراد آن را پرداخت می کنند، موجب مشارکت های بالاتر می گردد. موقعی که می خواهید گزینه ای پیشنهاد دهید، پیشنهاداتتان حول میانگین باشد و به عبارتی بهتر، از میانگین به بالا باشد.
۷-نمایش میزان پیشرفت یک پروژه خیر:
اگر تا به حال به صورت آنلاین کار خیری را انجام داده باشید یا در کانال های تلگرامی خیریه ها عضو باشید، لابد دقت کرده اید که خیلی از سایت های جذب کار خیر نظیر دونیت خدابیامرز، یک نوار پیشرفت کمک ها یا همان پراگرس بار دارند.(مثلاً خیریه شعف)این نوارها البته که راه خوبی برای نشان دادن میزان پیشرفت پروژه و شفافیت شما در کار خیر هستند ولی همین نوارپیشرفت ها می توانند به خیلی ها انگیزه بدهند که به کار خیر شما کمک کنند، اگر بدانید که چگونه باید درست به کار گرفته شوند.قسمت شیرین ماجرا این است که هرچه شما بیشتر به هدف نهایی کمپینتان نزدیک می شوید و آن را روی نوار پیشرفت به مخاطبانتان نشان می دهید(ِیا حتی به صورت درصدی در کانال تلگرامتان بیان می کنید) افراد بیشتری تمایل به پرداخت پیدا می کنند. این امر یک پایه روانشناسی ساده دارد و آن این که افراد وقتی در انتهای یک تلاش موفقیت آمیز همگانی شرکت می کنند، بیشتر حس پیروزی و دستاورد داشتن می کنند، حتی اگر سهم آنها جزو کمترین سهم ها در موفقیت آن کار باشد. انگار که اگر نبودند موفقیت نهایی رقم نمی خورد. یک جور حس شبیه وقتی که همه دارند زور می زنند ماشینی را از گل بیرون بیاورند ولی این اتفاق دقیقاً وقتی می افتد که دست شما اضافه می شود(ای بسا لاغرترین فرد جمع باشید!) و بعد شما دستتان را می تکانید و در اوج خداحافظی می کنید. این حس، در ابتدای یک کمپین به مراتب کمتر است. مهم تر از این، افراد معمولاً اهمیت بیشتری به اهداف برنده ساز و رو به پیروزی می دهند تا اهداف اولیه.معنی این حرف ها این است که کمپین جذب سرمایه شما، مادامی که به هدف نهایی خود بیشتر نزدیک می شود جنب و جوش بیشتری می گیرد و البته شما هم باید سروصدای کافی را در این زمینه ایجاد کنید.
خیلی هیجان انگیز بود؟ حالا می رسیم به قسمت تلخ ماجرا و آن این که شما باید مقادیری جان بکنید تا به این نقطه پر جنب و جوش نهاییِ نزدیک شدن به هدف نهایی کمپین برسید!برای حل این مشکل، یک راه حل این است که شما ابتدا به سراغ کمک کننده هایی بروید که می دانید حتماً کمک می کنند و از آنها پیگیر باشید. به صورت کلی حواستان باشد مادامی که نوار پیشرفت کمکهایتان خالی یا خیلی کم است آن را در سایت/ رسانه هایتان به نمایش نگذارید (نظیر اشتباهی که مثلاً سایت این خیریه داخلی می کند) و از قبل مقادیری کمک برای آن جمع کنید و با پرشدگی اولیه بگذارید و الا این حس منفی ایجاد می شود که وقتی هیچ کس کمک نکرده چرا من کمک کنم؟!
نکته بیرون بر: شما به عنوان مسئول کمپین، اهمیت اندازه گیری موفقیت کمپین خود را می دانید ولی این امر می تواند یک انگیزه خوب برای کمک کنندگان هم باشد. مردم به دنبال دستاورد هستند و هرچه شما بیشتر به هدفتان نزدیک می شوید، افراد بیشتری دوست دارند با شما روی سکوی موفقیت و رسیدن به هدف بیایند که ما موجب برنده شدن این کمپین بودیم و… از آن سو بیشتر تحریک می شوند که در یک کمپین موفق سهیم باشند.
منبع:سامانه بهشت
علاوه بر وب سایت می توانید از حامی روی دستگاه های اندرویدی خود استفاده کنید
حامی را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید